سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت و زمینه سازی:
حال که براساس شواهد اهداف و شرائط زمانی و یاران را در دو قیام بررسی نمودیم و به شباهتهای فراوان این دو پی بردیم، می بایست با الهام از شوائد و امتحانات نهضت عاشورا الهام بگیریم و بدانیم که اگر در کربلا مسلمانان نتوانستند سربلند از امتحان بیرون بیایند و نه تنها حجت خدا را تنها گذاشتند بلکه راضی شدند امام و یارانش با فجیع ترین شکل به شهادت برسند و اهل و عیالش به اسارت بروند. آری باید از قیام خونین کربلا عبرت گرفت تا در قیام سبز مهدوی سربلند بیرون آمد. هر چند که امتحانات و ابتلائات عصر غیبت بسیار پیچیده تر از آن زمان است که به برخی موارد اشاره میشود:
حضور یا عدم حضور امام معصوم و ….
عصرعاشورا | عصر غیبت |
حضورامام معصوم و امکان بهرمندی مستقیم از ایشان | عدم حضور امام معصوم (غیبت کبری) |
نزدیکی به عصر حیات پیامبر(ص) – ۶۱ هجری | فاصله زیاد از عصر حیات پیامبر(ص) – ۱۴۳۳ هجری |
حضور صحابه پیامبر(ص) مانند حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سلیمان بن صرد (رهبر قیام توابین) | عدم حضور صحابه پیامبر(ص) و در مقابل حضور دجال ها و سفیانی ها |
جنگ در محدوده مسلمانان | جنگ تمام عیار جهانی و بین همه مکاتب |
مهیّا بودن شرائط قیام | مهیّا نبودن شرائط قیام |
محدود بودن منطقه جغرافیایی قیام | وسعت منطقه جغرافیایی قیام (جهانی) |
امکان مشاهده ریزش و رویش در کربلا | عدم امکان مشاهده ریزش و رویش |
محدودیت سلاح های مبارزه | تنوّع، پیچیدگی و سختی ابزارهای مبارزه |
عدم همراهی قدرتهای بزرگ در قیام بر علیه امام | همدلی و همراهی قدرتهای بزرگ در قیام بر علیه امام |
۱-۳ دشواري حفظ دين: در دوران امام حسين علیه السلام بر اساس بدعتهاي خلفا و تبليغات بني اميه، دين بي ارزش و بازار دنيا پررونق بود: «الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم مادرّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون» مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان ميباشد، مادامي كه زندگي دنياي آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دين داران كم خواهند بود.
اگر نبود حسين (علیه السلام) – اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران – چراغ دين، آخرين كورسوهاي خود را ميزد. درعصر انتظار نيز حفظ دين، از سختترين كارها است. امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «انلصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوك القتاد بيده – ثم اوْمأ ابوعبدالله(ع) بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد – ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته و ليتمسّكبدينه» براي صاحب اين امر (حضرت مهدي (ع)) غيبتي خواهد بود. هر كس درروزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسي است كه تيغهاي تيز گياه قتاد را بادستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست [مبارك] خويش اشاره فرمود كه چگونه بادست، تيغهاي قتاد را بايد هموار ساخت. آنگاه افزود: كدام يك از شما تا به حال توانسته است، خارهاي خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟ سپس حضرت سر به زير افكند و مدتي سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براي صاحب اين امر، غيبتي است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايي بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد.
در روايتي ديگر، آمده است:«منْ ثَبتَ علي ولايتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد» كسي كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدمو استوار باقي بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداي جنگهاي بدر و احد به آنان عطا ميفرمايد.
امام باقر (ع) ميفرمايد: «يأتي علي الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبي للثابتين علي امرنا في ذلك الزمان»
روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواي ايشان از [چشم] آنان غايب و پنهان ميگردد. پس خوشا بر احوال كساني كه در آن زمان (غيبت) در امر ولايت ثابت قدم و استوار ميمانند.
پيامبر(ص) فرمود:« اللهمّ لقّني اخواني، مرتين… لاحدهم اشدّ بقيةً علي دينه من خرط القتاد في الليلة الظلماء او كالقابض علي جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجي ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة» بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان… هر يك از ايشان در پايداري و استواري در دين، از كسي كه دردل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و هموارميسازد، پايدارتراست؛ يا همانند كسي كه صبورانه پاره آتشي را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آري، ايشان چراغهاي هدايت [در شب تاريك و ديجور] هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايي ميبخشد.
۲-۳ معرفت امام و دشمن شناسی: در روایات آمده است؛ ((يا لثارات الحسين)) شعار یاران امام زمان است، بنابراین تا در دل کربلایی ایجاد نکنیم حقیقت این شعار را درک نخواهیم نمود. آگاهي از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاي زيادي با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاي جبرانناپذيري با خود به همراه دارد. مایه شرمساری است که دشمنان بعضاً بهتر و بیشتر از ما این شجره طیّبه را شناختند و از آن بهره ها بردند.
گاندی، رهبر بزرگ هندوستان میگوید: «من ارمغان تازه ای برای هند نیاوردم، فقط نتیجه را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا گرفتم ارمغان دولت هند کرده ام. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود.»
توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی) معتقد است: بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبهرو میشوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی): «اگر منظور حسین، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.»
فوكوياما مؤلف كتاب و نظريه «پايان تاريخ» در كنفرانس اورشليم با عنوان «بازشناسي هويت شيعه» ميگويد: «شيعه پرندهاي است كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرندهاي كه دو بال دارد: يك بال سبز و يك بال سرخ. او بال سبز اين پرنده را مهدويت و عدالت خواهي و بال سرخ را شهادتطلبي كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فناناپذير كرده، معرفي ميكند. فوكوياما معتقد است شيعه بعد سومي هم دارد كه اهميتش بسيار است و ميگويد: اين پرنده، زرهي به نام ولايتپذيري به تن دارد و قدرتش با شهادت، دو چندان ميشود. شيعه، عنصري است كه هر چه او را از بين ميبرند، بيشتر ميشود.
فوكوياما، مهندسي معكوسي را براي شيعه و مهندسي صحيحي را براي خودشان طراحي ميكند و ميگويد: مهندسي معكوس براي شيعيان اين است كه ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد، تا اين را خط نزنيد، نميتوانيد به ساحت قدسي كربلا و مهدويت تجاوز كنيد. براي پيروزي بر يك ملت بايد ميل مردم را تغيير داد ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد در گام بعد، شهادتطلبي اينها را به رفاهطلبي تبديل كنيد اگر اين دو تا را خط زديد، خود به خود انديشههاي امام زماني از جامعه شيعه رخت ميبندد شما بياييد براي غرب هم امام زمان، كربلا و وليفقيه بتراشيد.
فوكوياما براي اين كار، مكتب جديدي به نام «اونجليس» عرضه كرد. مكتبي كه طرفداران آن معتقدند عيسي ناصري خواهد آمد. فوكوياما به آنها توصيه ميكند در فيلمهايشان هر چه را شيعيان درباره امام زمان ميگويند بر شخصيت عيسي ناصري تطبيق بدهند. بر اساس دستور فوكوياما فيلمهايي بر اساس مدل «روايت فتح» شهيد آويني ساخته شد، فيلمهايي چون نجات سرباز رايان، با محتواي تجليل از مادر سه شهيد، فيلم نبرد پرل هاربر با محتواي جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم، فيلم «زماني سرباز بوديم» با تئوري بازسازي كربلا و بر اساس الگوي عمليات كربلاي ۵، فيلم سقوط شاهين سياه، بازسازي صحنه كربلا، فيلم جنگير كه در آن از نهادهاي اسلامي شيعه استفاده شده بود طراحي شد. همچنين بايد تبليغات گسترده اي را بر ضد مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند. يكي ديگر از مواردي كه بايد روي آن كار كنيم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادتطلبي است كه هر ساله شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه ميدارند و ما تصميم گرفتيم با حمايتهاي مالي از برخي سخنرانان و مداحان و برگزار كنندگان اصلي اين گونه مراسم عقايد و بنيانهاي شيعه و فرهنگ شهادت طلبي را سست و متزلزل كنيم و مسايل انحرافي در آن بوجود آوريم، بگونهاي كه شيعه، يك جاهل خرافاتي در نظر آيد. در مرحله بعد بايد مطالب فراواني بر ضد مراجع شيعه جمعآوري شده و به وسيله مداحان و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و … مرجعيت را كه سد راه اصلي اهداف ما هستند، تضعيف و آنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامي نابود كنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم»
۳-۳ زمینه سازی: همچنین پس از کسب معرفت باید برای زمینه سازی ظهور تلاش کرد؛ چرا که جريان انتظار و زمينه¬سازي آن، يکي از دستاوردهاي واقعه کربلا مي باشد. قيام امام حسين عليه السلام هر چند در ظاهر و در مقطع زماني کوتاه سال ۶۰ هجري به نتيجه مطلوب خودنرسيد اماحرکتي عميق و ريشه¬اي رادرجريان تاريخ ايجاد نمود که هر روز بيش از قبل تجلي و تبلور مي¬يابد. انتظار، ادامه عاشورا، غدير و بعثت است و ((ظهور))، روز فرج و مخرج حسين و ثمره خون اوكه در شريان تاريخ به جوش آمده است.
در روایات آمده است «يخرج اناسٌ من المشرق و يوطئون للمهدي سلطانه» گروهي از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدي (ع) ميشوند. ما نیز که هم اکنون در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داریم باید دعا کنیم تا آن دولت زمینه ساز را دولت ما قرار دهد و به ما توفیق دهد تا یاریگر این نظام ولایی باشیم و همیشه از پشتیبانان اصلی ولایت فقیه در عصر غیبت کبری باشیم تا بتوانیم هرچه بیشتر خود را به اهداف قیام قائم آل محمد(ع) نزدیکتر نموده و توفیق حضور در آن دولت الهی را کسب نماییم. چنانکه در در زیارت عاشورا می خوانیم : «فأسئل الله الّذی اکرم مقامک و اکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)» پس از خدایی که مقامت را گرامی داشت و مرا به تو کرامت بخشید درخواست می کنم خونخواهی تو را همراه با امام و پیشوای پیروزمند از خاندان حضرت محمد (ص) روزی من کند.
کلام آخر: از سال پیش که در ایام محرم پیامکی به این مضمون برایم رسید «منتظران به هوش! حسین را منتظرانش کشتند» در هر محفلی که احساس میکردم میتوانم برای این پیامک توضیح و تفسیری بیابم مطرح میکردم. برخی میگفتند این جمله نادرست است چون افردی که برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و بعداً در صف قاتلین امام قرار گرفتند منتظر واقعی نبودند. عده ای هم معتقد بودند این حرف کاملاً صحیح است و اکثر قاتلین حضرت افرادی سُست ایمان بودند که فریفته دنیا و مغلوب نیرنگ و تهدید ابن زیاد شدند و در مقابل امام و یارانش صف کشیدند. به نظر می رسد با نگاهی اجمالی به تاریخ نهضت عاشورا می بینیم که می توان افرادی را که برای امام نامه نوشته بودند، یعنی به تعبیر دیگر همان منتظران را، به سه گروه کلی تقسیم کرد.
گروه اول متأسفانه نتوانستند پایبند دعوت خویش باشند و رویاروی امام ایستادند، بنابراین با آنکه به یقین می توان گفت این افراد منتظر حقیقی نبودند ولی با این حال به ظاهر همان دعوت کنندگان امام بودند، گواه بر این مطلب کلام امام در سخنرانی شان برای لشکر ابن زیاد است. امام(ع) برای اتمام حجّت نامه های کوفیان را درآوردند و برخی را که در لشکر بن زید حضر داشتند با نامشان مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: شماها که مرا به کوفه خوانده اید، چرا اکنون کَمر به قتلم بسته اید؟!
گروه دوم با آنکه تعدادشان اندک بود، ولی منتظرانی بودند که پایبند دعوت خویش ماندند و با وجود موانع و مشکلات زیادی که بود به زحمت خود را به قافله سالار عشق رساندند و در رکاب حضرت جام شهادت را نوشیدند، مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه.
گروهی دیگر نیز وقتی امام به سرزمین کربلا رسید به ظاهر خود را از ماجرا کنار کشیدند و نه به امام پیوستند و نه در لشکر ابن زیاد قرار گرفتند، در رأس این گروه افرادی مانند سلیمان بن صرد خزاعی قرار دارند.
آری باید گفت که جملاتی نظیر این پیامک هشداری است برای ما، چرا که هر روز عاشورا و هرجا کربلاست و ما منتظران هم، اینک در معرض امتحانی دیگر قرار گرفته ایم و حسین زمان، یعنی مهدی فاطمه(ع) ما را به یاری می طلبد و از سویی ما نیز به ظاهر خود را منتظرانش قدومش میدانیم و از فراقش ندبه ها و ناله ها داریم. بویژه این نکته دارای اهمّیت است که شرایط عصر حاضر به مراتب سختتر از آن زمان است، و منتظران در عصر حاضر از فیض دیدار مولایشان محروم هستند و بر اساس روایات در امتحان سختی قرار گرفته اند، چرا که دوران غیبت ابتلائات و امتحانات ویژهای دارد که هرکس را یارای گذر از آن نیست، اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: براى قائم ما غيبتى است كه مدتش طولانى است، گويا من شيعه را مىبينم كه در غيبتش چون چهارپايان جولان ميدهند و چراگاه ميجويند و به دست نمىآورند، آگاه باشيد هر كدامشان بر دين خود ثابت بماند و براى طول غيبت امام، دلش دچار قساوت نشود، او در روز قيامت در درجه من، با من است.
امام حسن عسكرى(ع)فرمود: «به خدا قسم [مهدي] غيبتى ميكند كه كسى از مهلكه آن(بىدينى و گمراهى) نجات نمىيابد جز آنان كه خداوند آنها را در عقيده به امامتش ثابت قدم داشته، و موفق نموده تا برای تعجيل در فرج دعا كند» چرا که دعا برای فرج همان حلقه وصلی است که برای منتظِر بازدارنده و در عین حال راهگشا و امیدبخش است.
آری ما نیز در برابر امتحانی سرنوشت ساز قرار داریم، اگر همچون گروه اول رودر روی امام زمان خویش بایستیم، قطعا خود را جهنمی و مغضوب درگاه ایزدی خواهیم نمود، و اگر همچون گروه سوم محافظه کارانه پیش برویم، نمی دانیم که فرصت جبرانی هست یا نه؟ چون گروه سوم با فرماندهی سلیمان بن صرد بعد از عاشورا خود را به خاطر یاری نکردن امام زمان خویش سرزنش کردند و قیام نافرجام توابین را بوجود آوردند ولی حیف که دیر اقدام نمودند و قبل از قیام آنها حسین فاطمه(س) به قربانگاه عشق رفت و عاشقانه همراه با یارانش به شهادت رسید، بنابراین باید به خود بیاییم و تلاش کنیم همچون حبیب بن مظاهر خود را به کاروان عشق برسانیم و نه تنها خود را از پرتگاه هلاکت و مخالفت با امام زمان خویش برهانیم، بلکه همچون حبیب، منتظران و عاشقان دیگری همچون مسلم بن عوسجه را نیز با خود همراه سازیم. این امر میسّر نمیگردد مگر اینکه در عصر غیبت نسبت به آن حضرت کسب معرفت نماییم، چرا که امام حسن عسكری(ع) فرمودند: هر کس بعد از من امامت فرزندم را نپذیرد و نسبت به او معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است. به فرموده امام صادق(ع) در اين دوران كسي نجات نيابد، مگر آنكه دعاى غريق بخواند، یعنی بگوید«يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيم، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك» اى خداى بخشنده، اى مهربان، اى گردانندهي دلها، دلم را بر دينم استوار گردان. یعنی شخص منتظرهمچون کسی است که در دریایی طوفانی به دنبال راه نجاتی است.
به نظر می رسد در عصر حاضرباید افزایش معرفت خویش و تلاش برای ایجاد شور و نشاط لازم در جامعه شرایط و زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم سازیم و سعی کنیم از روایات و دعاهای وارد شده وظایف خود را به دست آوریم و در انجام شان کوشا باشیم و خود رادر صف منتظران حقیقی حضرتش قرار دهیم، مخصوصاً دعای شریف «الهي عظم البلا»، «عهد» و «ندبه» که باید مضطرّانه زمزمه کرد و عرضه داشت؛ «اللّهمّ اکشف هذه الغمّة عن هذه الامّة بحضوره و عجل لنا ظهوره» خدايا! اين غم و اندوه را [كه بر اثر غيبت او به ما رسيده] با حضور حضرت حجّت(ع)برطرف نما و در ظهور او شتاب كن.
حضرت وليعصر(عج) در توقیع شریفي، خطاب به شیخ مفید(ره) میفرمایند: اگر شیعیان ما – که خداوند متعال ایشان را به اطاعتخویش موفّق بدارد- با دل های متّحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع میکردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفتبرای آنها به زودی حاصل میشد و زودتر از این به دیدار ما نایل میشدند.
گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم گفتا که من هم ترک گناه خواهم.
امام صادق (ع) فرمود: «ان لنا دولة يجيء بها اللهاذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم (ع) فلينتظر و ليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق و هو منتظر» ما دولت و حكومتي داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسي خوشحال و خشنود ميشود كه از ياران مهدي (ع) باشد؛پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد.
البته روشن است که در حال حاضر تبعیّت از ولیّ فقیه زمان و نایب برحق حضرت مهدی(عج) و تلاش برای اعتلای اسلام حقیقی و حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، که امید می رود زمینه ساز دولت مهدی موعود(عج) باشد ما را در گذر این سرگردانی و حیرت غیبت امام خواهد رهانید و قدرت تشخیص را در ما افزایش می دهد تا بتوانیم خود را جزو منتظران مقدمش بنامیم و از حضرتش بخواهیم ما را در این امتحان روسفید گرداند و توفیق شهادت در رکاب حضرتش را نصیبمان بگرداند. «اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه».
آری، همچنانکه فرياد استنصار و طلب ياري امام حسين(ع)،هنوز هم از رواق تاريخ به گوش ميرسد: «هل من ناصرٍينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله» فرياد استنصارحضرت مهدي(ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسي هست كه مهدي آل محمد را ياري كند؟ آيا كسي هست عشق مرا در دلها زنده كند؟ و انسانهاي بريده از مرا، با من پيوندزند؟ ميگويند با شنيدن فرياد ((هل من ناصر حسيني))، گهواره علي اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر» امام زمان نيز، دلي هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيماني ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟! «او در روز ظهورخود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ بر ميدارد: «اي مردم! ما از خداوند ياري ميجوييم. هر كه ميخواهد ما را اجابت كند… از شما ميخواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما – كه حق قرابت رسولاللَّه (ص) ميباشد – ما را كمك كنيد و كساني را كه به ما ظلم ميكنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كردهاند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما راتنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را ياري ميكند»