۱-۱ مبارزه با ظلم و ستمگری: امام حسين علیه السلام حکومت یزید را سبب نابودی دین می داند و می فرماید:« عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ» آنگاه كه امت گرفتار فرمانروایی چون يزيد گردند بايد فاتحه اسلام را خواند. به همین جهت امام با قاطعيت ميگويد: «مثلي لايبايع مثله» حضرت مهدي علیه السلام نيز با هيچكس سر سازش ندارد، چنانکه در بیان علل غیبت حضرت، یکی از علل را هم مقابله با طاغوت و نداشتن بعیتی از آنها را ذکر کرده اند. «ما منّا احدٌ الاَّ و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم… لئلا يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج» امام حسن علیه السلام فرمود: هر كدام ازما (اهل بيت(علیه السلام )) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوتهاي زمان را (از روي تقيه) به عهده داريم، مگر قائم… تا هنگامي كه قيام ميكند بر گردنش بيعت حاكمي نباشد.
حسين علیه السلام ،باشهادت خود،باعث رسوايي و درنتيجه نابودي دولت بني اميه شد. مهدي علیه السلام نيز با ظهور خود، باعث رسوايي و تزلزل تمامي دولتهاي مستكبر، خواهد شد؛ «اذا قام القائم ذهب دولة الباطل» هنگامي كه قائم قيام كند، هردولت باطلي از بين ميرود.
دردعای ندبه می خوانیم : « أینَ قاسم شوکه المعتدین أینَ هادم ابنیه الشّرک و النّفاق أینَ مبید اهل الفسوق و العصیان و الطّغیان …أینَ مبید العتاه و المرده» «کجاست درهم شکننده شوکت؟ ستمگران کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق؟ کجاست هلاک کننده اهل فسق و گناه و طغیان؟… کجاست هلاک کننده مستکبران و سرکشان؟»
درروايات نيز آمده است: «يبلغ سلطانه المشرق و المغرب» دولت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرق وغرب جهان را فرا گيرد. «اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» هنگامي كه مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام كند زميني باقي نميماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.
امام حسین (علیه السلام ) میفرماید: خدا قائم ما آل محمد (صلی الله علیه و آل و سلم) را آشکار می کند تا از ستمگران انتقام بگیرد… او همان کسی است که زمانی طولانی غائب می شود، سپس ظهور می کند و زمین را پر از عدل و داد می سازد همانسان که از ظلم و جور پر شده باشد.
۲-۱ اصلاحگري: امام حسين(علیه السلام ) و مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو اصلاحگرانی سترگاند. امام حسين(علیه السلام ) ميفرماید: انِّي لَمْاَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لاظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِي اُمةِ جَدِّي محمد اُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهي عَنِ المُنْكَرِ و اَسيرَ بِسيرةِ جَدِّي محمدو اَبي عَليِّ بنِ اَبِي طالِبٍ» من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستمگري حرکت کردم بلكه تنها براي طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيرة جدم و پدرم علي بنابيطالب عمل كنم. در مورد حضرت مهدي نيز آمده است: «ليصلح الامة بعد فسادها» خداوند به وسيله حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين امت را پس از آنكه تباه شدهاند، اصلاح ميكند.
۳-۱ بیداری امّت: هدف مهدي(علیه السلام )، نجات انسانها از بردگي فكري و برداشتن زنجيرهاي اسارت از آنان است. امام باقر (علیه السلام ) ميفرمايد: «اذا قام القائم ذهب دولةالباطل» هنگامي كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين ميرود. هدف امام حسين (علیه السلام ) نيز در «زیارت اربعين» چنين بيان شده است: «و بذل مهجة فيكليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة» خون خود را تقديم تو كرد، تا انسانها را از ناداني و گمراهي رهايي بخشد. پس هدف هر دو، احياي دين و جلوگيري از انحطاط ارزشها است.
۴-۱ برگرداندن عزّت دین:عزّت اساس حركت حسيني و مهدوي است و ميتواند اساس سياست راهبردي حكومت ديني در سطح روابط بين المللي باشد. حكومت ديني – به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوي – از هرگونه رابطه و مذاكرهاي كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيزميكند. منتظر «دولت عزيز»، خود بايد عزيز باشد، چرا که حکومت جهانی حضرت مهدی را عزّت بخش حقیقی دین معرفی کرده اند. در فرازهای پایانی دعای افتتاح آمده است: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّبِهَاالْإِسْلَامَوَأَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»
امام در روز عاشورا فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ» فرمود: اين زنازاده پسر زنازاده مرا در بين دو امر ثابت نگاه داشته است:
۱- شمشير كشيدن،
۲- ذلّت و خوارى (يعنى انتظار دارد كه ما با آنان جنگ كنيم يا تسليم و دليل آنها شويم) ولى چقدر بعيد است كه ما ذلّت و خوارى را قبول نمائيم؟! خدا و رسول و مؤمنين و عقلهاى پاك و پاكيزه پذيرفتن اين امر را براى من قبول نخواهند كرد، ما قتلگاهها را بر فرمانبردارى ناكسان مقدّم ميداريم.
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم رو که این مرام حسین است و منطق دین است
امام حسين(علیه السلام ) ميفرمايد: «والله لااعطيکم بيدي اعطاءَالذليلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ العبيد» به خدا قسم دستم را (به نشانة بيعت) از روي خواري و ذلّت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نميكنم. باز فرمود: «موتٌ في عِزٍّ خيرٌ من حياةٍ في ذُلٍّ» مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است.
۵-۱ احیاء حقیقی سنت: عصرامام حسين(علیه السلام )، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدي(علیه السلام ) براي احياي دين است. منتظر مهدي، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و… تحليلي عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر – كه عصر شبهات و فتنهها است – بتواند زمينه ساز حركت مهدي (علیه السلام) باشد.
حسين بنعلي در نامهاي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان ميكند: «اَنَا اَدْعُوكُمْاِلي كِتابِ الله ِوَ سُنَّةِ نَبِيِّه فَاِنَّ الْسُنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَ اِنَّالْبِدْعَةَ قَدْ اُحْيِيَتْ» من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش ميخوانم. همانا سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) به کلی از بين رفته است و بدعتها زنده شده است، اگر سخـن مرا بـشنويد، شما را بـه راه راسـت هدايت خـواهم كرد.
در مورد حضرت مهدی(علیه السلام) هم آمده است: «يحيي ميّت الكتاب والسنة» چون مهدي قيام كند، آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت. او دین را نه تنها احیاء می نماید، بلکه آنرا جهانی و فراگیر می سازد؛ «اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» هنگامي كه مهدي (علیه السلام) قيام كند زميني باقي نميماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.
از مجموع اين سخنان، اين اهداف را ميتوان استفاده كرد:
الف ـ احیاء حقیقی دین و ترويج حقّ و عمل به آن
ب ـ بیدار سازی و اصلاح امّت
ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّتبار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي باسعادت آخرت.