مقایسه شرائط زمانی و یاران و قیام
یکسانی اهداف و آرمانها وقتی جلوه بیشتری می یابد که می بینیم شرائط زمانی و اوضاع زمان هر دو قیام و یاران اصلی هر دو قیام شباهت فراوانی به یکدیگر دارند.
۱-۲ مشابهت در اوضاع و زمانه: امام حسين (ع) اوضاع زمان قیام را چنين توصيف ميكند: «الا ترونانّ الحق لايعمل به و انّ الهوي لايترك عنه» آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل خودداري نميگردد. «فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت» همانا در شرايطي هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعتها زنده شده است، « وعلي الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد» اگر حاكم امت، فردي همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند.
زمانه حضرت مهدي (ع) نيز چنين است: «يعطف الهوي علي الهدي، اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن، اذاعطفوا القرآن علي الرأي… و يحيي ميّت الكتاب والسنة» چون مهدي قيام كند، خواهشهاي نفساني را به هدايت آسماني، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگاري را به هواينفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأي خود گردانده باشند… پس مهدي به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت.
زمانه حضرت مهدي(ع) و امام حسين(ع)، در انحراف فكري، فساد اجتماعي، رواج بيديني و بدعت در سطح جهاني، مشابه يكديگر است. مشابهت در زمانه، ابعاد متعددي دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاي جور و غربت دين در عرصه زندگي وجامعه. تبليغات بنياميه و معاويه عليه اهل بيت(ع) و امام حسين (ع) ، شباهت زيادي به تبليغات كشورهاي استكباري و صهيونيستها، عليه ايران اسلامي دارد.
براساس روایات متواتر حضرت زمای ظهور می کنند که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، یعنی در عصر ظهور ظلم و جور فراگیر و سخت خواهد بود، چنانکه در زمان حضرت سیدالشهداء(ع) ظلم و جور و بی دینی به جایی رسید که یزید به عنوان خلیفه مسلمین بصورت آشکارا مسلّمات دین را زیر سؤال میبرد و بی هیچ واهمه ای به میگساری و شهوت رانی و تمسخر واجبات دین می پردازد، تا بجائیکه امام حسین(ع) قیام خونین کربلارا تنها راه نجات دین و امّت می بیند.
۲-۲ مشابهت در یاران: در مورد یاران شیدای قیام نیز به اعتراف تاریخ باید گفت: ياران امام حسين (ع) بهترين ياران و فدايي او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراي خواستهها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند. گفتگوی امام و یارانشان در شب و روز عاشورا، گوشه ای از این شیدایی را به تصویر کشیده است. البته این کلمات خود گویای عُمق ایمان و معرفت آنها نسبت به هدف قیام و شخص امام و ایمانی است که به خالق هستی و سعادت اخروی دارند.
امام حسین(ع) در خطبه شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند: «فإنّي لا أعلم أصحابا [ اوفى و لا ] خيرا منكم، و لا أهل بيت، أفضل و أبرّ من أهل بيتي، فجزاكم اللَّه عنّي جميعا خيرا، و هذا الليل قد غشيكم فاتّخذوه جملا، و ليأخذ كل رجل منكم بيد رجل من أهل بيتي و تفرّقوا في سواد هذا الليل و ذروني و هؤلاء القوم، فإنّهم لا يريدون غيري»
حقّا كه من اصحابى باوفا و بهتر از شما، و نه اهل بيتى برتر و نيكوكارتر از اهل بيتم نمىشناسم، خداوند از من به شما پاداش نيكو دهد، اين شب است كه سياهى و تاريكى آن شما را فرا گرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته، و هر يك از شما دست يكى از اهل بيتم را گرفته و در اين تاريكى شب پراكنده شده از صحنه بيرون شتابيد، و مرا با دشمن واگذاريد چه آنان جز مرا نخواهند».
در اين زمان بود كه برادران و تمام اهل بيت امام حسين عليه السّلام به سخن در آمده گفتند: جانهاى ما پاسبان جان شريفت بوده تا در پيش رويت در خون خود غلتيده، آنچه بر تو وارد آيد بر ما نيز وارد گردد، وه چه زشت است زندگى بعد از تو.
سپس سعيد بن عبد اللَّه حنفىّ برخاست و به عرض رسانيد: نه، به خدا اى فرزند رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، هرگز تنهايت نگذارم، تا خدا بداند كه ما وصيّت پيامبرش محمّد را در باره تو حفظ و رعايت نموديم، و اگر مىدانستم كه در راه تو كشته مىشدم و بعد زنده به آتش كشيده مىشدم و خاكسترم به باد داده مىشد و هفتاد بار اين وضع تكرار مىشد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پيش رويت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش كشم، چرا نه، حال كه اين يك كشته شدن بيش نيست و بعد هم به كرامت ابدى و جاويدان خدا مىرسم.
آن گاه زهير بن قين بجلى برخاست و به عرض رسانيد: به خدا اى فرزند رسولخدا چقدر دوست داشتم كه هزار بار كشته شده، زنده گردم تا خدا با اين كار تو و برادران و فرزندان و اهل بيت جوانت را از كشته شدن حفظ مىفرمود.
اوج این وفاداری و دیانت یاران زمانی است که شمر براى فرزندان ام البنين(س) امان نامه می آورد. حضرت ابوالفضل(ع) بعنوان کسی که آنقدر توانایی داشت که در صورت پذیرش امان نامه در سپاه یزید جزو فرماندهان ارشد قرار گیرد و دنیایش بعد از این تضمین شود، اما با این وجود در جواب شمر می فرماید: دستهايت بريده و امان نامهات ملعون بادا، اى دشمن خدا، ما را مىخوانى كه برادر و سرورمان حسين بن فاطمه عليهما السّلام را رها كرده در خط فرمان مطرودان و ملعونان فرزندان ملائمين خدا درآييم. که شمر خشمگین به لشكرش برگشت.
قَالَ الرَّاوِي وَ بَاتَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ مَا بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ» راوى گويد: در شب عاشورا امام حسين(عليه السّلام) و همراهان در حالت ركوع و سجود و قيام و قعود به عبادت حقّ پرداختند زمزمه رقيق مناجات و دعاهايشان چون زمزمه برخاسته از زنبور عسل بود. کوتاه اینکه ياران امام حسين(ع) آنچنان شیفته شهادت و لقاء معبود خویش بودند که قبل از شهيد شدن جا و مكان خود را در بهشت ديدند.
ياران حضرت مهدي(ع) نيز چنيناند؛ چنان که امام باقرعلیه السلام می فرماید: بدانید که آنها مؤ منان حقیقی اند «اَلا هُمُ المُؤمِنُونَ حَقّاً…». حضرت علی (علیه السلام) در توصیف آنان می فرمایند: مردانی که خدا را به حقّ شناخته اند، آنها یاوران حضرت مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند «…رِجالٌ عرَفوا اللّهَ حقَّ معرِفتهِ،وَهمْ اَنْصارُ المَهْدِی فی آخِرِ الزَّمانِ»
امام جواد علیه السلام از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنان را این گونه توصیف می کند: آنان سلحشورانی هستند که در اطاعت خدا بسیار سخت کوش اند (هم کَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَةِ اللّه…) «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»
از بارزترین نشانه های این گروه تعادل در شخصیت، تعادل میان دنیا وآخرت و تعادل میان قدرت و بصیرت است و همین راز نیرومندی و نفوذ آنان می باشد. خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست می دارد وافراط و تفریط را ناپسند می دارد .روایت با جمله¬ی«رهبانٌِِِِ بالیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنه ای اشاره کرده است. در ساختار شخصیت انسان، شب وروز نقش های گوناگونی را ایفا می کنند. گردش شب و روز، یک گردش تکاملی است، هر کدام دیگری را کامل می کند و با مشارکت یکدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوت گر و مجاهد نقش دارند. اگر تهجد وعبادت شب نباشد،انسان در رویارویی با گردنه های دشوار روز، استواری لازم را نمی یابد.
امام صادق علیه السلام شب زنده داری وتضرّع آنان به درگاه خداوند را این گونه توصیف می کند: آنان مردانی هستند که شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند، (رِجالٌ لا ینامُونَ اللَّیلَ، لَهُمْ دَوِی فی صلَواتهِمْ کَدَوِی النَّحْلِ، یبیتُونَ قِیاما عَلی اَطْرافِهِمْ و یسبّحون علی خیولهم»؛ ازاین گونه روایات استفاده می شود که یاران مهدی علیه السلام در انقلاب جهانی اش، عاشوراییانی هستند که عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته اند: امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیهالسلام) را این گونه ترسیم میکنند: آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند چون ناله مادران داغ پسر دیده. آنها شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند گویی داءب و روش همه آنان یکی است؛ (لَهمْ فی اللَّیلِ اَصْواتٌ کَاَصْواتِ الثَّواکِلِ حُزْناً مِنْ خَشْیةِ اللّهِ، قُوّامٌ بِاللَّیلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ کَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَاءْبُ واحِدٌ…)
ياران حضرت مهدي(ع) چنانکه در پیشگاه معبود خویش جزو برگزیدگانند، نسبت به امام و راهبر خویش کامل ایمان دارند و مطیع محض اند. «كدّادون جاحدون في طاعته» ياران حضرت مهدي(عج) درفرمانبرداري از حضرتش، بسيار كوشا و مصمماند. «هم اطوع له من الامة لسيدها» آنها مطيعتر از كنيز نسبت به مولاي خود هستند. «لهم يسبهم الاولون ولايدركهم الآخرون» آنان [در شايستگيها و امتيازات بر اوج رفيعياند] نه ازنسلهاي گذشته، كسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان، كسي به مقام والاي آنان نميرسد. «رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد» عابدان شب و شيران روزند، [در شجاعت] قلوبشان همچون پارههاي آهن است.
۳-۲ ریزشها و رویشها در یاران: «ريزش»يعني فروافتادن كسي كه از او انتظار افتادن نيست. ريزش يعني اين كه انسان در جايي سقوط كند كه در آنجا انتظارش را ندارد. اما «رويش» نيز يعني رشد انسانهايي كه از آنها انتظار صعود نميرود. همينطور يعني انسان در مقطع و جايي رشد كند و اوج بگيرد كه در آنجا انتظار ندارد. اصلا جامعه ديني بدون ريزش و رويش وجود ندارد. برخي افراد فكر ميكنند كه اين ضعف جامعهي ديني است. در حالي كه بر عكس اين نقطهي قوت و زيبايي دين است. كه با هيچ كسي عقد اخوت نبسته است. حتي اگر پسر پيامبر هم باشد بايد بداند كه اين ملاكي محسوب نميشود. كه «پسر نوح با بدان بنشست خاندن نبوتش گم شد». كربلا مظهر ريزشها و رويشها است. در روز عاشورا لحظه به لحظه به ايمان اصحاب سيدالشهداء (ع) افزوده ميشد. از آن طرف در سپاه مقابل شاهد ريزشهاي شديد هستيم. اين نكته مهم است افرادي كه در كربلا مقابل امام حسين (ع) قرار گرفتند كافر و ملحد و رومي و … نبودند بلكه همه جزو كساني بودند كه نماز ميخواندند و روزه ميگرفتند و حج ميگذاردند. بنابراين كربلا مواجههي سپاه امام حسين (ع) با «بد»ها نيست، با «ريزش»ها است. زهیربنقین در ماجرای قتل عثمان از علی علیهالسلام فاصله گرفت و فاصلهی خود را با معاویه کم کرد اما پس از صلح امام حسن علیهالسلام و فرونشستن بسیاری از غبارها، زهیربنقین بصیرت خود را بازیافت و به حسینبنعلی علیهالسلام در کربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حرکت اسلام یک رویش است، همانگونه که فاصله گرفتن زهیرها از کانون اصلی اسلام یعنی اهلبیت، یک ریزش است.
به كاروان امام حسين(ع) كساني پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكي عثماني بود و در صفين بر عليه علي(ع) شمشير زده و ديگري فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كساني به بهانههاي واهي نپيوستند، همچون طرماح بن عدي و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين(ع) را نداشتند؛ چه آناني كه درميانه راه جدا شدند و چه آناني كه در كربلا، ازميدان معركه گريختند.
در موردياران مهدي(ع) نيز داريم: قال الصادق(ع): «اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُري انه من اهله و دخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر» هنگامي كه قائم قيام كند از امر [ولايت] او كساني بيرون ميروند كه همواره چنين به نظر ميرسيد از ياران او باشند. و به امر [ولايت] او در ميآيند آناني كه شبيه خورشيد پرستان وماه پرستانند.